جدول جو
جدول جو

معنی عربیت دان - جستجوی لغت در جدول جو

عربیت دان
(نِ)
این ترکیب را مترجم تاریخ قم بکار برده است بجای عربی دان. مرادف با عالم به ادبیات و علوم عرب و متبحر و حاذق در فنون عربی است: ازین بندۀ ضعیف نحیف فقیر درخواه کرد که آنرا از تازی با فارسی نقل کند تا چنانچه عربیت دانان از آن مستفید شوند، فارسی خوانان نیز از آن مستفید شوند. (تاریخ قم ص 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ / کِ)
دانندۀ عربی. عالم به علوم عرب. واقف به لغت عرب. که فنون و علوم عرب و لغت آن داند. زبان عرب شناس. زبان عرب دان. دانا به لغت تازی. دانشمند به لغت عرب
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ)
پرورش دادن. آموختن. پروردن: تا طفل رضیع را که رشک گل ربیع بود چون صبا تربیت میداد. (سندبادنامه ص 151) ، تفقد کردن. برتری دادن:
اگر مسعود ناصر تربیت داد
عیاضی را به خلعتهای فاخر.
انوری
لغت نامه دهخدا
(کِ)
جایی که کبریت در آن نهند
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ)
عمل عربی دان. دانایی به لغت و ادب و علم عرب، دانش لغت و علوم و فنون عرب
لغت نامه دهخدا